دانلود آهنگ به بچت بگو از علی سورنا
متن آهنگ به بچت بگو از علی سورنا
به بچت بگو:
رنگ و طعم ه پول یا حبس و درد و زور
ستاره هایی که با طلوع غروب کردن
تو شروع رسوب کردن از قلم از قلم شدنو
قفس از نفس از طرف من به بچت بگو
که شب شروع سوختن شمع بود
یکی همیشه قربانیه روشن شدن بود بگو
از طرف من که لبو هر طرفه من به نخ
وقته گفتن حق دوختن درد منو هزارتا من
نه غرب نه حتی عرب نه آهو اشکو ترب
نه دولتو سلطنت نه خوده وطن بود
اینا رو به بچت بگو از قوله من که
زخم ماها جاش نبود رو کمر داس موند
و ضعف ما آواز نبود کوک غلط ساز بود
رشد واسه اون بود که همیشه آروم بود
به اندازه خار نبود اونجایی که یاس موند
درد مرگه پدر نبود مرده بی پدر بود
ضربه ی تبر نبود دستِ بی سپر بود
میلاد که تار شد عزا خبردار شد
شهر پرِ غلام بود که رییس جبار شد
به بچت بگو که دستبند خونو حسرتو جنون
و لبخندمون بدتر از حتی صدتا صدتا میله بود
درد ما دیگران نبود درد ما همدیگه بود
به بچت بگو اَ پولو درآمدت از این
کاغذای مضخرفو ضرورتش بگو
چه بلایی آوردی سر برادرت
بهش بگو دیگه بهش نگه عمو بگو
زایده ی کدوم یکی اَ تیکه های جنگی
یا زایده ی کدوم ج*نده ی فرهنگی
واسه شهر فرنگی؟هر رو یه رنگی
سبزی زردی آبی یا بنفشی
بگو نماد و پرچم افکارو میگیره
غمه امروز جلوی فردا رو میگیره
گشنه ها پرنده ها رو زدن کشتن
بگو سفره ی خالی جلو پروازو میگیره
به بچت ب.. بگو
به بچت بگو
به بچت بگو
...