دانلود آهنگ آواره از منصور
متن آهنگ آواره از منصور
چنان در خود گرفتارم
که سکه ست از تو بازارم
چه بد مستی ز من سرزد
که رونق رفته از کارم
نه میری از سرم بیرون
نه خوشحالم تو رو دارم
چنان در خود به گردانم
که افتد از نفس جانم
چنان افتان و خیزانم
به باغ برگ ریزانم
که غرق اشک ریزانم
به دوری از عزیزانم
تو را قسم به قرآنم
گمم کن در پی عالم
چنان در عشق تو گیرم
که من بی جرم و تقصیرم
چنان در عشق تو گیرم
که من بی جرم و تقصیرم
به تیر غیب دلگیرم
چو سرو ایستاده میمیرم
چنان از جان و دل سیرم
که دل را پس نمی گیرم
چنین بیچاره ی خویشم
که دل هم رفته از پیشم
سپهسالار عاشق کش
تویی در مذهب و کیشم
چنان از اصل خود دورم
که من آواره مشهورم
حرام نسل مجبورم
در این ظلمت چه پرنورم
چنان در عشق تو گیرم
که من بی جرم و تقصیرم