متن آهنگ از کجا میای از حسن شماعی زاده

بگو بگو از کجا میای
بگو بگو (یه)
بگو بگو
وقتی به تو رسیدم خدا به آیینه چشم دوخت
ستاره سلطنت کرد بال فرشته ها سوخت
تا دستت گرفتم زمین به لرزه افتاد
دنیای تیره ی من
به صبحی تازه تن داد
تو مثل آذرخشی شعله به شب کشیدی
بنیاد غم فرو ریخت وقتی به من رسیدی
با بودن تو تازه 
زندگی باورم شد
دنیای بین ما بود اما چه ساده کم شد
بگو بگو از کجا میای
بگو بگو از کجا میای
بگو بگو از کجا میای
از کجا میای از کجا میای
کنار تو مهربون میشم
ستاره ی آسمون میشم
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای
با تو به من رسیدن
به لحظه ی همیشه
حالا همه ی وجودم در تو خلاصه میشه
وقتی به تو رسیدم خدا تبسمی کرد
دنیا ولی هنوزم طوفان دوره میکرد
تو را ادامه دادم بدن هیچ امیدی
بنیاد غم فر ریخت 
وقتی به من رسیدی
با بودن تو تازه
زندگی باورم شد
دنیای بین ما بود
اما چه ساده کم شد
تو مثل یک آشنا میای همیشه و هم صدا میای
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای 
تو ناگهان از سفر میای
توی که از قصه ها میای
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای
تو مثل یک آشنا میای همیشه و هم صدا میای
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای 
تو ناگهان از سفر میای
توی که از قصه ها میای
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای
تو ناگهان ازسفر میای
توی که از قصه ها میای
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای
کنار تو مهربون میشم
ستاره ی آسمون میشم
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای
تو مثل یک آشنا میای همیشه و هم صدا میای
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای
کنار تو مهربون میشم
ستاره ی آسمون میشم
بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای
بگو بگو از کجا میای
بگو بگو از کجا میای
بگو بگو بگو بگو بگو بگو
از کجا میای
بگو بگو بگو بگو بگو بگو
از کجا میای
از کجا میای 
از کجا میای