دانلود آهنگ امیر القشون از علیرضا آذر

متن آهنگ امیر القشون از علیرضا آذر
حال من را بگیر و جانم را
من ازین حال بی کسی سیرم
دست فردای قصه را رو کن
روشنم کن چگونه میمیرم
حافظ از جام عشق خون میخورد
من هم از جام شوکران خوردم
او جهان دار مست ها میشد
من جهان را به دوش میبردم
مست و لایعقل از جهان بیزار
جامی از عشق و خون به دستانم
او خداوند می پرستان شد
من امیر القشون مستانم
من فقط خواب عشق را دیدم
حس سرخورده ای که نفرین شد
هرکسی تا رسید چیزی گفت
هر پدر مرده ابن سیری شد
من به رفتار عشق مشکوکم
مضربی از نیاز در ناز است
در نگاهش دو شاه تاتاری
پشت پلکش هزار سرباز است
♫♫♫♫
مرد از خود گذشته ای هستم
پای ناچار مانده در راهم
هم نمیدانم آنچه میخواهی
هم نمیدانم آنچه میخواهم
مست و لایعقل از جهان بیزار
جامی از عشق و خون به دستانم
او خداوند می پرستان شد
من امیر القشون مستانم
به وجود آمدم که داغت را
پشت دستان خود نگه دارم
مثل دنیای بعد از اسکندر
تخت جمشید بعد از آوارم
مست و لایعقل از جهان بیزار
جامی از عشق و خون به دستانم
او خداوند می پرستان شد
من امیر القشون مستانم