دانلود آهنگ اینک آن انسان از شاهین نجفی
با بی نه بی با نه با با از حسی که نمونده چیزی بر جا
از من که شکستم و غربت سنگین و شب گریه های بی صدا
از فاصله حاصل حوصله سر رفت از نعشی که بر باد تو هوا
از آدمی که لش شده روی تختم و رخوت سخت خیره توی چشمها
من هیچ وقت آدم نبودم و نمیشم تو هم دنبال یه آدم دیگه باش حوا
مریم قلب تو باکره نبود و از من نخواه بشم که مثل عیسی
از من بترس از این هیچ مطلق من گم شدم توی کتابای کافکا
از من چیزی نساز که نیستم از این سوء تفاهم از این اشتباه
حالا منمو بار هستی و این عذاب سر در گم و مبهوت و بی جواب
تو هم دست بکش از این عشق رو به زوال دیگه هیچ چیزی مهم نیست بگیر بخواب
به این سایه که به جای من داره مینویسه بگو خط بزنه اسمم و از قصه
من و سایم و سیگار پشت سیگار شعر یعنی سرفه ی خشک خودکار
این شب دست نمیکشه دست از سرم اگه از شب نگم از سگ بدترم
من تیر آخرم از کمون آرش بذار رها بشم ببین تا کجا میرم من
چشمامو گره میزنم به ماه دیگه فکر نمیکنم به راه و چاه
من رفتنیم و رفتن رسممه تو میمونی اما با حسرت نگاه
منو با کوتوله های اطرافت نسنج از لختی خشک این حرفام نرنج
که هیچوقت منو نمیفهمن بسه هر چی چشم تو چشم این دسته
دوختم و لب دوختم و سوختم بیصدا سر در گم و غمگین و بی جواب
تو هم دست بکش از این عشق رو به زوال دیگه هیچ چیزی مهم نیست بگیر بخواب