دانلود آهنگ بس کن از مهستی
متن آهنگ بس کن از مهستی
آوارهٔ دیوونه ام من، بس کن
سرگشتهٔ میخونه ام من، بس کن
بس کن مزن آتیش به جوونم
بد کردی، ای نامهربونم
من موندم و این درد دوری، خسته ام از این عشق و صبوری
آوارهٔ دیوونه ام من، بس کن
سرگشتهٔ میخونه ام من، بس کن
من موندهام و دل غرقه به خون
تو شهر جنون، یه غریبهٔ خسته ام
تو بی خبر از حال منی ، دستم نزنی ، که یه جام شکستهام
دیوونهٔ بیآشیون ام ، گریون ام و محتاج مستی
بیچاره من غمگین و تنها ، دل کندم از دنیای هستی
آوارهٔ دیوونهام من، بس کن
سرگشتهٔ میخونهام من، بس کن
گفتی چرا آوارهٔ بیآشیون ام
گفتی چرا بازیچهٔ دست زمون ام
من اسیر تو شدم، ای که بستی پر من
داغ آتیشو نذار، روی خاکستر من
رسوای بیپروا تو هستی
من حیفه رسوای تو باشم
بیگانه با دنیای عشقی
حیفه تو دنیای تو باشم
غم اونقده تو این صدا بود ، که نخوندم
اون قدر عذابم دادی ای وای ، که نموندم
آوارهٔ دیوونه ام من بس کن
سرگشتهٔ میخونه ام من، بس کن .