دانلود آهنگ بی گناه از بهزاد پکس
متن آهنگ بی گناه از بهزاد پکس
خسرو شکیبایی :
خسرو شکیبایی :
دم غروب ، میان حضور خسته اشیاء ، نگاه منتظری حجم وقت را میدید
و روی میز حیا هوی چند میوه نوبر ب سمت مبهمی ادراک مرگ ، جالب بود
و بوی باغچه را باد روی فرش فراقت نسار حاشیه صاف زندگی میکرد
بهزاد پکس :
دستاش خستست ی بی بند و باره
بند کفش و مینده با ی حسی غمگین ک باهاش طرفه
مادر میگه کاراش غلطه
نون وآب نمیشه تش ملوم نیس
عمو نرفته اشهد خوندی؟؟
میدونی ؟؟!!
واسه روزایی ک زحمت کشیدیم
نیومدیم ک حسرت ببینیم
از هرچی دیدیم اومد رو کاغذ
ی آدم بی دست و پام هس
کف آسفالت و ا هرطرف خورده
پس عقده ها برطرف شد ک
اینجا رسیده ، هیچ جای دیگه آروم نکرد
مث شبایی ک بارون نزد
پشت میکروفون فریاد زدم من
درس و دانشگاه سوراخ نمیرفت
فقط دنبال ی حفره میگشت
ک بکنه برسه زیر این زمین
فریاد زدم دیره بیش از این
از هر طرف ک ضربه خورده
شده یه آدم سرد و مرده
ااااااااااااااااااااااااااااااااااه
ک وقتی جلسست خشکه با همه
بر عکس چشماش ک خیس و غمه
دوری از فردا دست و پنجه نرم
میکنه ک درد و رنج و
از چشماش میشه خوند و ضد حرفاش و ک دنیاش میشه دور
ار هرچی دوست و آشناست دور و برش
پس امید فرداش میشه دود
خسرو شکیبایی :
عشق ، پاورچین پاورچین دور شد
کم کم در کوچه سنجاقک ها بار خود را بست
رفتم از شهر خیالات سبک بیرون
دلم از غربت سنجاقت پر بود
بهزاد پکس :
حالا تکیه ب دیوار ، سیگار رو سیگار ، دود شد آرزوهاش ک از دس رفتن
گذشته هایی ک ضربم کردن
امید ندادن
اطرافیانم دورخیر از آدم
گوشه گیر شدم
جوونیام و با عقده پیر شدم
توف ب این خودم
ااااااه
اصن هیچ چیز درس نیس
واسه همینه ی عقده ای شدم
قل دادیم ب هم سرپا بیریم
میکروفون وقورط دادیم و هردفه دیدیم
او هرجا ک بریم هدف رو دوشم
خودکار و کاغذ یه بن بست تو کوچه
آسمونو جرمیدیم تا برج میلاد
یاد گرفته کلمه ها رجز بخونه
اااااااااااااااااااااه
ا تهران تا جنوب غرب و شرقی
ما سرباییم بیخیال و زرق و برقیم
بالاست پرچم
خیابونایی ک با ماس هر دم
هرچی مرده یجا گلچین کردیم
باخته هامونو بردیم سردیم
از گذشته
همون آدمی ک شیش و هشتش کار نمیکرد
قصه خوندن و داد نمیزد
بالاس پرچم
داد زدم تا بال و پر شم واسه مردمم
سعی کردم غم و کم کنم
نشد مادر
من شرمندتم
همه پریدن من پر پر زدم
ی روز خوب میاد ن واسه بعضیا
واسه اونا ک ب دساشون
بی گناه دست بند زدن
خسرو شکیبایی :
دلم گرفته ، دلم عجیب گرفته است
تمام راه ، به یک چیز فکر میکردم و رنگ دامنه ها پشت سرم را پر کرده بود