متن آهنگ حسرت از حصین

حسرتای زیادی تو دل بوده و هست

از خاک خونه بگیر تا پول تو دست

میگی همه چی ردیفه ولی چیزی در اصل

اونی نبود که تو خواستی یا که دیدی ازش

یهو میجنبی میبینی که چشات بازه

نوک انگشتت چیزی به اشاره خواسته

تا بچه ای و میزنی زیر گریه

میگی بابایی بخره واست اینو هدیه

اما روزا رفتنو الان تو بزرگ شدی

واسه زندگی با سیلی باس خودتو سرخ کنی

دیگه چی میرسه به اون همه حسرتات

فکر جبران یکمشم پس نباش

حقیقت تلخه ولی خوب داستان اینه

هرکی سفت کردو رو پاهاش وایستاد دیده

که داشتن خیلی چیزا نا ممکنه

توی دنیایی که تن تو راه برد بهش

آره شدی با جیبای خالی طرف

پاتو شل کن ببند به پایین تنت

هه... آسمون ما که بارید همش

از این چهار فصل بودیم ما تو پاییز فقط

هی... توئم مثل من یه اسیری حتما

که محکومیو لایق کثیری حسرت

ولی ببین که بی نصیب هستن

یا درجه دار یا پدر وزیر نفتن

تاحالا شده به خودتم از صد ده ندی؟

میشی بیمار روانی که از سگ بدتری

همه تقسیرهارو هم میندازی گر بابا

که چرا کم گذاشته جیب سر ماها

رفیق قدیمیتم رو به رشده نه؟

اما تو شدی از قدیمتم کمی گشنه تر

که ببین که زندگیش رو به راهه

هرچی بابا مایس توله اشم تو رفاهه

هه... داستان قدیم یه افسانه شد

هرکی سفت شروع میکرد خوب میبست بارشو

ولی الان تو باس با یه سرمایه جلو

وایسی کار کنی تا دربیاری کلفت

و الا همیشه هشتت گروست

یه مدرک داری اونم هجوه که مفت

نمی ارزه توی این زندگی

تو باز بگو مهندسو شیک بهم بگین

هه هه هه

پس تو خنده هاتو بکن تا بی خبری

بعد ها باس داد بزنیش با جیب خرید

اگه نگاه کنی تو با دید وسیع

میبینی جز غصه نشده چیزی نصیب

همه ی خواسته هات واست خیالی شد

چون سجلدت به اسم ایرانی خورد

چیه ؟ توهم رسیدی به حرف من

راهتو کج کردی حالا به سمت غرب؟

هان؟

میدونی؟ هه...

وقتی هر سالی میگذره از زندگیت ، میفهمی که اونجا جایی دیگه واسه موندنت نیست

پس تا دیر نشده برو... بجنب...

توهم برو توهم برو

هه هه

متن آهنگ حسرت از حصین

ابلیس<>حسرت

حسرت های زیادی بوده و هست / از خاک خونه بگیر تا پول تو دست

میگی همه چی ردیفه ولی چیزی در اصل / نونی نبود که تو خواستی یا که دیدی ازش


یهو میجنبی و میبینی که چشات بازه / نوک انشگشتت چیزی به اشاره خواسته

تو بچه ای و میزنی زیر گریه/ میگی بابایی بخره واست اینو هدیه


اما روزا رفتن و الان تو بزرگ شدی / واسه زندگی با سیلی باس خودتو سرخ کنی

دیگه چی میرسه به اون همه حسرتات / فکر جبران یه کمشم پس نباش


حقیقت تلخه ولی خوب داستان اینه/ اگه سفت کرد رو پاش وایستاد دیگه

میگه داشتن خیلی چیزا ناممکنه/ توی دنیایی که تن تو رو آورد بهش


آره، شدی با جیب های خالی طرف / خودتو شل کن، ببند به پایین تنت

آسمون ما که بارید همش / از این چهار فصل بودیم ما توی پاییز فقط


heeey تو هم مثه من یه اسیری حتما / که محکومی و لایق کثیری حسرت

ولی بدون که بی نصیب هستن/ یا درجه دار یا پدر وزیر نفتن


تا حالا شده به خودتم از 100، 10 ندی / بشی بیمار روانی که از سگ بدتری

همه تقصیرا رم میندازی گل بابا / که چرا کم گذاشته جیب سر ماها


heeey رفبق قدیمتم رو به رشده نه؟ / اما تو شدی از قدیمتم کمی گشنه تر

که ببین که زندگیش رو به راهه/ هرچی بابا مایه هست تولشم همه تو رفاهه


داستان قدیم یه افسانه شد/ اگه سفت شروع میکرد خوب میبست بارشو

ولی الان تو باس با یه سرمایه جلو/ وایستی کار کنی تو دریایی کلفت


و اله همیشه هشتت گروست / یه مدرک داری، اونم هجوت که مفت

نمی ارزه توی این زندگی / توباز بگو مهندس، شیک بهم بگین


فقط تو خنده هاتو بکن تا بی خبری / بعد باز داد بزنش با جیب خرید

اگه نگاه کنی تو با دید وسع / میبینی جز غصه نشده چیزی نصیب


همه خواسته هات واست خیالی شد/ چون سه جلده به اسم ایرانی خورد

چیه تو هم رسیدی به حرف من / راهتو کج کردی حالا به سمت غرب هااا


میدونی، وقتی هر سال میگذره از زندگیت، میفهمی که اونجا دیگه جایی واسه موندنت نیست، پس تا دیر نشده برو، بجنب

تو هم برو