دانلود آهنگ حس عاشقی از باران
متن آهنگ حس عاشقی از باران
باران
می ترسم این احساسِ تو حسی که عاشقه هنوز
آخر به دستِ روزگار ساده عوض بشه یه روز
جمشید
می ترسم اون برقِ چشات که روشنه تویِ شبام
یه شب به خواست روزگار کوهِ آتیش شه زیر پام
تو رو دارمُ حالا باور ندارم
از این دنیا دیگه چیزی نمی خوام
باران
اگه قلبمُ به تو نسپرده بودم
همون روزایِ اول مرده بودم
می ترسم از تنها شدن از این نگاهِ رفتنی
ترسم ُ بیشتر میکنی وقتی نمیگی با منی
جمشید
می ترسم از احساسِ تو
این حس و خوبُ موندنی
می ترسم از روزی که تو
حاشا کنی که با منی
باران
می ترسم این احساسِ تو حسی که عاشقه هنوز
آخر به دستِ روزگار ساده عوض بشه یه روز
جمشید
می ترسم اون برقِ چشات که روشنه تویِ شبام
یه شب به خواست روزگار کوهِ آتیش شه زیر پام
باران
تو رو دارمُ حالا باور ندارم
از این دنیا دیگه چیزی نمی خوام
جمشید
اگه قلبمُ به تو نسپرده بودم
همون روزایِ اول مرده بودم