متن آهنگ دریای عشق از فائزه

اگه از من بپرسی چیه مفهوم هستی
اگه از من بپرسی چی میخوای راستی راستی
میگم عشق میگم عشق میگم عشق و بازم عشق
اگه از من بپرسی که پیمان با کی بستی
اگه از من بپرسی به پای کی نشستی
میگم عشق میگم عشق میگم عشق و بازم عشق
میگم عشق میگم عشق میگم عشق و بازم عشق
خدا عشقو به ما داد 
به زندگی صفا داد
برای این تپش ها ها ها ها
دلو تو سینه جا داد
خدا عشقو به ما داد 
به زندگی صفا داد
برای این تپش ها ها ها ها
دلو تو سینه جا داد

اگه از من بپرسی چی داری یادگاری
از این شبهای هستی 
میگم عشق میگم عشق میگم عشق و بازم عشق
اگه از من بپرسی که در خاطر چی داری
از این غوغای هستی
میگم عشق میگم عشق میگم عشق و بازم عشق
خدا عشقو به ما داد 
به زندگی صفا داد
برای این تپش ها ها ها ها
دلو تو سینه جا داد
خدا عشقو به ما داد 
به زندگی صفا داد
برای این تپش ها ها ها ها
دلو تو سینه جا داد
دلو تو سینه جا داد

اگه عشق بلا بود 
به درد من دوا بود
بدون عشق و مستی
همه عمرم فنا بود
اگه عشق بلا بود 
به درد من دوا بود
بدون عشق و مستی
همه عمرم فنا بود
به نام عشق می خونم که تا عشقه تو دنیا
منم زنده می مونم
به نام عشق می خونم که تاروپود عشقت
گره خورده به جونم
خدا عشقو به ما داد 
به زندگی صفا داد
برای این تپش ها ها ها ها
دلو تو سینه جا داد
خدا عشقو به ما داد 
به زندگی صفا داد
برای این تپش ها ها ها ها
دلو تو سینه جا داد
دلو تو سینه جا داد

خدا عشقو به ما داد 
به زندگی صفا داد
برای این تپش ها ها ها ها
دلو تو سینه جا داد
دلو تو سینه جا داد
دلو تو سینه جا داد
دلو تو سینه جا داد

متن آهنگ دریای عشق از فائزه

دوستت می دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم
عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید
از غم رسوا شدن سر در گریبان می کنم
سر در گریبان می کنم

ای شگرف ای ژرف ای پرشور ای دریای عشق
ای شگرف ای ژرف ای پرشور ای دریای عشق
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم

سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین
سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین
زیر چتر نسترن آتش فروزان می کنم
زیر چتر نسترن آتش فروزان می کنم
دیده بر هم می نهم
دیده بر هم می نهم تا بسته ماند سر عشق
این حباب ساده را سرپوش طوفان می کنم
این حباب ساده را سرپوش طوفان می کنم

ای شگرف ای ژرف ای پرشور ای دریای عشق
ای شگرف ای ژرف ای پرشور ای دریای عشق
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم

دوستت می دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم
عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید
از غم رسوا شدن سر در گریبان می کنم

ای شگرف ای ژرف ای پرشور ای دریای عشق
ای شگرف ای ژرف ای پرشور ای دریای عشق
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم