دانلود آهنگ زندونی از حسین زمان
متن آهنگ زندونی از حسین زمان
کجایی که تنهایی و بی کسی...با من آشنا کرده حس غمو
ببین داغِ دوری از آغوشِ تو...به زانو درآورده احساسمو
همه فکر و ذکرم شدی و هنوز...داره آب می شه دلم پای تو
ببین قفلِ لب های من وا شده...منو قصه گو کرده چشمای تو
خیالم رو از عمقِ دلواپسی...تا رویای بوسیدنت می برم
سکوتِ شبو گریه پُر می کنه...شبایی که از خواب تو می پَرم
نشد قسمتم باشی و پیش تو...به لبخند هر روزت عادت کنم
منو محوِ چشمای مستت کنی...تو رو مثل کعبه عبادت کنم
من این کنج زندون،ماتم زده...تو بیرون از اینجا تو رویای من
من این گوشه جای تو غم می خورم...تو بیرون از این میله ها جای من
دارم تو هوای تو پَر می زنم...داری غصه هامو نفَس می کِشی
به یادت رها می شم از این قفس...تو از غصه ی من قفس می کِشی
از این شهر خاکستری دلخورم...از این بغضِ پیچیده تو لحظه ها
تو این روزهای پُر از بی کسی...تو تنها،تنها تو موندی بَرام
نباید چشامون از عشق تَر بشه...به خشکیِ این شهر بَرمیخوره
هنوزم یکی توی پس کوچه ها...داره عاشقی ها رو سَر می بُره
کجایی که تنهایی و بی کسی...با من آشنا کرده حس غمو
ببین داغِ دوری از آغوشِ تو...به زانو درآورده احساسمو
همه فکر و ذکرم شدی و هنوز...داره آب می شه دلم پای تو
ببین قفلِ لب های من وا شده...منو قصه گو کرده چشمای تو
خیالم رو از عمقِ دلواپسی...تا رویای بوسیدنت می برم
سکوتِ شبو گریه پُر می کنه...شبایی که از خواب تو می پَرم
نشد قسمتم باشی و پیش تو...به لبخند هر روزت عادت کنم
منو محوِ چشمای مستت کنی...تو رو مثل کعبه عبادت کنم