دانلود آهنگ سرود آفرینش از داریوش
متن آهنگ سرود آفرینش از داریوش
به دنبال کدامین قصه و افسانه میگردی
در این بیغوله رد پایی از یاران نمییابی
چراغ شیخ شد خاموش و این افسانه روشن شد
که در شهر ددان میراثی از انسان نمییابی
در دو روز عمر کوته سخت جانی کردم
با همه نامهربانان مهربانی کردم
همدلی هم آشیانی هم زبانی کردم
بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست نیست
آن سرانجامی که بخشاید نویدم نیست نیست
هدیه از ایام جز موی سپیدم نیست نیست
من نه هرگز شکوهای از روزگاران کردهام
نه شکایت از دورنگیهای یاران کردهام
گرچه شکوه بر زبانم میفشارد استخوانم
من که با این برگریزان روز و شب سرکردهام
صد گل امید را در سینه پرپر کردهام
دست تقدیر این زمانم کرده همرنگ خزانم
پشت سر پلها شکسته پیش رو نقش سرابی
هوشیار افتاده مستی در خرابات خرابی
مهربانی کیمیا شد مردمی دیریـست مرده
سرفرازی را چه داند سر به زیری سرسپرده
میروم دلمردگیها را ز سر بیرون کنم
گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم
بر کلام ناهماهنگ جدایـی خط کشم
در سرود آفرینش نغمهای موزون کنم
در دو روز عمر خود بسیار هرمان دیدهام
بس ملامتها کز این نامردمانبشنیدهام
سر دهد در گوش جانم موی همرنگ شبانم
من که عمر رفته بر خاکستر غم چیدهام
زین سبب گردی ز خاکستر به خود پاشیدهام
گر بمانم یا نمانم بندهپیـرزمانم
گر بمانم یا نمانم بندهپیـرزمانم