دانلود آهنگ سیاه مشق (همرزم) از ایرج جنتی عطایی
متن آهنگ سیاه مشق (همرزم) از ایرج جنتی عطایی
هر کسی هم رزمی, هم خشمی, هم رنجی دارد
هر کسی هم بزمی, هم دستی, هم گنجی دارد
آنکه با تو, با تو هم رزم است, می خواهد با تو پیروز شود بر دشمن
آنکه با تو هم خشم است, می خواهد با تو فریاد کند حق با ماست
آنکه با تو هم رنج است, می داند چه کسی رنج تو را می خواهد
آنکه اما نیستی هم بزمش, خون فرزند تو را می نوشد
آنکه اما نیستی هم دستش, پشت پا می زندت, تا بیفتی از پا, تا بماند بالادست
آنکه اما نیستی هم گنجش, می گوید رنج تو گنج من است
تو اگر تن خسته, من آبادم, تو اگر پابسته, من آزادم
آنکه هم گنج تو باشد اما می پرسد, رنج نو گنج چه کس باید باشد جز تو؟
رنج ما گنج که می باید باشد جز ما؟
تو سلاحی ساخت از غرور و کینه و به هم رزمت خواهی گفت
رزممان پاینده، خشممان سوزنده، گنجمان آینده
در شام سبز یک بهار
از سفره های خالی دهقانان گسترده بر اسارت دلگیر روستاه، از قلب خوشه گندم در مطلع تغزّل باران طلوع خواهی کرد
و دهکده آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند
در صبح زرد یک زمستان
از بغض پرصلابت انبوه کارگر گُل کرده در حماسه چرخ و بُراده و آهن در کارخانه ها،
از دست های ماهر انسان در خلق سربلندی دنیا، طلوع خواهی کرد و کارخانه آواز خشم را، با تو دوباره خواهد خواند
در ظهر سرخ یک تابستان
از سنگر شریف شکفتن، در شطّ داس ها و حکم ها, کتاب ها و دست ها, تفنگ ها طلوع خواهی کرد،
طلوع خواهی کرد و شهر آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند
در عصر خونی یک پاییز طلوع خواهی کرد
از دهکده ها و کارخانه ها, از خان