دانلود آهنگ صبح مثنوی از علی قاف
متن آهنگ صبح مثنوی از علی قاف
یکی بود یکی نبود دیگه نبود گنبد کبود جاش آسمون خراش داشت
قد بلندش و به رخ من میکشید می گفت بلند بشو خم نشو جلو هر کس و نا کس
به رویه نا امیدی درو باز بست پس برو سمت رویاتو عشقه
جلوتر یه تابلوست نوشته گور بابایه همه کاری رو بکن که میطلبه تنت
دنیا رو خدا ساخت بری پی ارزوهات خیلی خیلی زوده تا منم بشم یه آدم عادیو برم پی زنو زندگی
وقتی هنوز زنده ایی باید خرج کنی عمرتو تویه راه نوتو میخوایی عین همه بشی مهندس و دکتر بشو اگه خودت دوست داری
میگن با والدینت باید دوست باشی ولی نزار کسی مجبورت بکنه سرکوبش بکنه برنده خیالتو
بزار راحت کنم خیالتو چرا کاری رو میکنی که تش معلومه کمی کار جدید بابا کشفم خوبه
یه لشکر تویه هر آدم آدم هست اره هر چقدر بخوایی بازم آدم هست درون خودت
جوونی خودت پس تنهایی میرسی به مقصود خودت
من منظورم اینه که تف به دنیا و مال و ثروت جهانی شدنو دنیامه میرسم بهش پس
قافمو غافل سالار قافیم نافمو با مافیا بریدن