دانلود آهنگ عشق از علیرضا آذر

barcode




متن آهنگ عشق از علیرضا آذر


لهجه ات را غلاف کن ای عشق

زخمی ام از زبان نوک تیزت

شمس مولای بی‌کسی‌ها باش

بی خیال شکوه تبریزت

مثنوی زخم‌های تدریجی است

مرگ آرام در تحمل بستر

مثل ققنوس شمس برگشتن

در مسیحای سرد خاکستر

دست‌هایم به کار کشتنم‌اند

این جنایت به پاس بودن‌هاست

شهر بی شعر نوش جان شما

شاعر اینجا جنازه ای تنهاست

دوست دارم به آسمان بزنم

تا نگاهم به ماه برگردد

می‌فروشم خدای نورم را

روزگار سیاه برگردد

بیت من را گرفته از خویشم

اولم شعر بوده عشق آخر

شعر یعنی تمام آدم‌ها

عشق یعنی علیرضا آذر

عشق اما نهایتی مجهول

بی‌حضورش اگرچه شب عالی‌ست

در تن فکر‌های هر شبه‌ام

باز هم جای خالی‌اش خالی‌ست

پشت ذهنم دهان سوراخی

به خیال کلید وامانده

یا کلیدی به فکر سوراخی

توی جیب جلیقه جامانده

آنور قفل‌های تکراری

می‌پذیرم عمیق چاهم را

دوزخت از بهشت آبی بهتر

می‌کِشم وزنه‌ی گناهم را

چشم‌هایت کنار ماشین‌ها

زیر پاهای شهر جان بدهند

عابرین شلوغ بی سر و ته

رد شوند و سری تکان بدهند

جفت گیریِ گاو آدم‌ها

پای تابوت کرکسی مرده

ماهیانی که دیر فهمیدند

کوسه از رنج بی کسی مرده

باز روزی شریک جرمت را

توی تار عنکبوت می‌بینی

دست و پای ظریف جفتت را

روی میز نهار می‌چینی

توی بشقاب‌های مهمان‌ها

تکه‌های غرور خونبارت

زیر چشمی تعارفی بزنی

به لب و لوچه‌ی پرستارت

مفصل و ساق استخوانت را

به سگ هرزه‌ای نشان بدهی

استخوان را به نیش خود بِکشی

رو به خود هم دمی تکان بدهی

بعد از عمری خر خودت باشی

یک نفر گردن کلفتت را

مفت دریا به تخم ماهی‌ها

یک نفر در طویله جفتت را !!

از دهان تو خسته‌تر باشم

زیر فحش تو جان به جان بدهم

زیر فحش تو خوار مادر را

به درک !! روی خوش نشان بدهم

عشق یعنی علاج واقعه‌ای

قبل از افتاد و بعد از افتادن

عشق یعنی که نامه‌ای خوش خط

به زن هیتلر فرستادن

و بگویی که عاشقش هستی

بچه ها هم تفنگ می‌گیرند

عشق یعنی به تخم ماهی‌ها

که هزاران نهنگ میمیرند...

غرق در انتهای یک باور

در تمنای صید مروارید

زیر آبی و غافل از این که

بچه میگو به هیکلت می‌رید

بی نفس از فشار یک پوچی

در سراشیب تن پس از سیگار

زیر لب آرزو کنی هرشب

دست از این مرد بی پدر بردار

مثل کبریت بی خطر باشی

هیزمی از تو گر نگیرد بعد

مثل آتشفشان سردی که

برف را ساده می‌پذیرد بعد

عشق یعنی بغل کنم زن را

فکر زن جای دیگری باشد..

عشق یعنی زنی بغل کندم

فکر من جای دیگری باشد..

جان این ایستگاه متروکه

زنده کن لاشه‌ی قطارم را

هیچ عشقی به مقصدم نرسید

پس بده مهره‌های مارم را

ضامنم را بکش که منتظرند

بمب‌هایی که در مدار منند

رو به صفری که می‌رسد بشمار

لحظه در لحظه انتظارم را

تشنه‌ی قطره‌های خون آبم

در تکاپوی مرگ من بودی؟

نوش جان کن مرا حلالِ تو‌ام

سر بکش موج انفجارم را

تیک تاک تمام ساعت‌ها

تاک تیک دقیق مرگ من است

رو به صفر زمان تماشا کن

حر کت ثانیه شمارم را

نه .. به تقویم اعتقادی نیست

فصل فصلم به زرد معتقد است

مثل پتیاره‌ای که در بستر

می‌فروشم تن بهارم را

حیف از توکه آسمان تو هم

سوت و کور از خسوف ماهی که

حیف از من غلط کنم که دگر ..

باز تکرار اشتباهی که ..

عشق یعنی به تخم ماهی‌ها

آب از آبی تکان نخواهد نخورد

یا به بوق بلند آدمها !!

یک نفر توی آب دارد .. مُرد !

مثل جغرافیای نامحدود

هر زبانی شکنجه ای بلد است

مجمع الدرد های در نوسان

مثل نبضی که خط ممتد بست

کوچه راهم قدم قدم باشم

هیکلت توی چشم‌های من است

در من ابری به جوش می‌آید

از بهاری که پشت پیرهن است

من مسلمانم و نمازم را

در کلیسای داغ اندامت

مسخ ناقوس‌های آویزان

گوژ پشتم که در نوتردامت

پوز خندی تمسخری لطفا

یک بغل حبه قند کم دارم

باغ من از گیاه تکمیل است

لاله‌ای از هلند کم دارم

کوه و دریای نور یک عمر است

پشت یک سینه‌بند بیدارند

صف به صف نطفه‌های بودایی

زیر پوتین چرم افشارند

حرف های نگفته‌ای دارد

این مهاراجه اسب ابلیس است

پیرمردی که با شب ادراری

تخت طاووس هر شبش خیس است

حرف‌های نگفته‌ای دارم

مثل هرآدمی که در شهر است

مردمانی عبوس دربن بست

اجتماعی که با خودش قهر است

حرف‌های نگفته‌ای دارم

گوش‌هایی که سوت از سیلی

منگولانی که شعر می‌فهمید !!

چرخه‌ی ازدواج فامیلی !!

حرف‌های نگفته ای دارم

گوش خود را به چشم من بدهید

اوج تنها ویار مردان نیست

اندکی هم به جنس زن بدهید

من کجای جهان من بودم

که سر و کله‌ی تو پیدا شد ؟

عرشه را آنقدر دعا کردم

تا خدا ناخدای دریا شد

من زبان مزخرفی دارم

واژه ها در سرم الک شده اند

شکل‌هایی عجیب و بی معنا

بر تنم با کلنگ حک شده اند

عشق یعنی تو را کسی از دور

به خیابانِ بی‌کسی بکشد

مثل دستی که حجم مردن را

شکل یک بـوته اطلسی بکشد !!

عشق من را دوباره بازی داد

سینه‌ام در محاق زندان است

توی چشمم شیار ناخن‌ها

بر تنم جای زخم دندان است

در سرم ردپای اقیانوس

مرغ‌های سفید ماهیگیر

سینه ام داغ کهنه‌ای اما

قلبم اندازه ی بیابان است

نا امید از تمام داروها

نا امید از دعای هر ساعت

چشمم اما خلاف پاهایم

رو به دروازه‌ی خراسان است

حس یک ماه مرده را دارم

توی تابوت خیس دریاچه

چهره‌ام تکه‌های موّاجم

زیر انگشت‌های باران است

آه سرها که در گریبانید

آسمان سرخ و برف می بارد

اسکلت باغ ها بلور آجین

های بگشای در زمستان است

گورخر‌ها دوباره زندانی

کره‌خر‌ها دوباره زندان بان

لهجه ات را غلاف کن ای عشق

هرزه است این جهان بی تنبان ...

برخی از آهنگ های دیگر علیرضا آذر


علیرضا آذر ♫ آهنگ ریمیکس دو در یک 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ ورژن جدید مدار مربع 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ صحنه 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ چهار قطره خون 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ بغض 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ تاریک خانه 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ دو در یک 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ انجماد 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ تومور دو 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ تومور سه 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ دایره 💿 آلبوم تک آهنگ


علیرضا آذر ♫ آهنگ هم مرگ 💿 آلبوم تک آهنگ


بزرگترین آرشیو موسیقی ایرانی

شما ممکن است این را هم بپسندید

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *