دانلود آهنگ فکر و خیال از حامد فرد
متن آهنگ فکر و خیال از حامد فرد
فرد یه گوشه ای آروم تو فکر و خیال خود بود
که قلم به دست، عقده ها پیاده شد زود
رو کاغذ پاره ای که سربازم بی گدار می زنه به آب
طفلی کاغد بی گناه
جای اینکه اول بکشه تو خیابون سرک
فرد میگه از ارومیه بیابون نمک
بیابونی که میگن یه روزی دریاچه بوده
جزئی از ایران و خلاصه سرمایه بوده
این بلا، حتی اگه باشه از رو بخت بد
ولی نباید ما میزاشتیم دست رو دست هم
که انقدر راحت این دریاچه از یادها بره
ای کاش یه روز این حرف من فریادها بشه
باید فریادها زد و خورد قسم به خویشتن
تا نزاری بخوره تخت جمشید ترک بیشتر
هموطن به این تهدید ها کن توجه خاص
هموطن تخت جمشید جز تمدن ماست
تو فکر و خیالم هی داره تصویرها میره
این حسی که دارم فقط از تخریب ها میگه
و این کلمات به هیچ وجه تفریح بار نبود و
اون جمله ها به دست مردم تحلیل ها میشه
خیلی حرفاست که میچرخه تو حال و خیال
ناگفته ها زیاده در این رمانی که دارم
در این رمانی که حامد تو مقدمش میمیره
آزادی رو تنها تو مجسمش میبینه
توی فکر و خیالم
توی فکر و خیالم
بنگر نمونده حسی به حالم
توی فکر و خیالم
توی فکر و خیالم
گریست تمومه حسی که دارم
مردمان قدیم تو دلشون یه مهری بود
یه قایقی رو آب و سهراب سپهری بود
همسایه ها با هم یه گوشه ای در کمین باغ
بار نون و پنیر و نون سنگکیه داغ
هیچ مردی به پشت کمر خنجری نداشت
هیچ فردی به فردی حس برتری نداشت
ولی تو این زمون همه میگن برنده ماییم
غافل از اینکه همه جزوه درنده هاییم
از کار بعضیا لرزه تو بدنم میره
بهم بگو چرا، مگه تو وطنم دیگه
همه چی آباد و معضل به این وسعتی نبود
یعنی معضل بدتر از شیث و نصرتی نبود ؟
که یه ماه تمام اونا شن تو اخبار ها سوژه ؟
یعنی واقعن تو ملت انقدر افکارها پوچه ؟
بدون، دیگه نور سفید چراغها سیاهه
بدون، تو فکر و خیال من چراغها زیاده
چرا کارگردان با افکارش حادثه میسازه،
چرا نام زن سینما رو فاحشه میزاره ؟
ها، چیه، تو عمرت اینجور کابوس ندیدی ؟
که بخوری چند تا حرف ناب از داوود رشیدی ؟
اونور میری کعبه ی خدا رو طواف می کنی
اینور میای زن مسلمون رو خراب میدونی ؟
توی فکر و خیالم میکنم دعا و ساکت میمونم
و تو رو میسپرم به خدای واحد
توی فکر و خیالم
توی فکر و خیالم
بنگر نمونده حسی به حالم
توی فکر و خیالم
توی فکر و خیالم
گریست تمومه حسی که دارم
توی فکر و خیالم
توی فکر و خیالم
بنگر نمونده حسی به حالم
توی فکر و خیالم
توی فکر و خیالم
گریست تمومه حسی که دارم
جمله ای از زنده یاد خسرو شکیبایی:
(سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ذرّات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی می خوانم
که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته ی سرو
من نمازم را پی تکبیرت الاحرام علف میخوانم
پی قدقامت موج)