دانلود آهنگ قطعه۶ از احمد شاملو

IRMUSIC
متن آهنگ قطعه6 از احمد شاملو
در اینجا چار زندان است
به هر زندان دوچندان نقب، در هر نقب چندین حجره، در هر حجره
چندین مرد در زنجیر...
از این زنجیریان، یک تن، زناش را در تب ِ تاریک ِ بهتانی به ضربِ
دشنهئی کشته است.
از این مردان، یکی، در ظهر ِ تابستان ِ سوزان، نان ِ فرزندان ِ خود را، بر
سر ِ برزن، به خون ِ نانفروش ِ سخت دندانگرد آغشتهست.
از اینان، چند کس در خلوت ِ یک روز ِ بارانریز بر راه ِ رباخواری
نشستهاند
کسانی در سکوت ِ کوچه از دیوار ِ کوتاهی به روی ِ بام جَستهاند
کسانی نیمشب، در گورهای ِ تازه، دندان ِ طلای ِ مردهگان را
میشکستهاند.
من اما هیچکس را در شبی تاریک و توفانی
نکشتهام
من اما راه بر مرد ِ رباخواری
نبستهام
من اما نیمههای ِ شب
زبامی بر سر ِ بامی نجستهام.
□
در اینجا چار زندان است
به هر زندان دوچندان نقب و در هر نقب چندین حجره، در هر حجره
چندین مرد در زنجیر...
در این زنجیریان هستند مردانی که مُردار ِ زنان را دوست میدارند.
در این زنجیریان هستند مردانی که در رویای ِشان هر شب زنی در
وحشت ِ مرگ از جگر برمیکشد فریاد.
من اما، در زنان چیزی نمییابمگر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان،
خاموش
من اما، در دل ِ کهسار ِ رویاهای ِ خود، جز انعکاس ِ سرد ِ آهنگ ِ صبور ِ
این علفهای ِ بیابانی که میرویند و میپوسند و میخشکند و
میریزند، با چیزی ندارم گوش.
مرا گر خود نبود این بند، شاید بامدادی، همچو یادی دور و لغزان،
میگذشتم از تراز ِ خاک ِ سرد ِ پست...
جُرم این است!
جُرم این است!
(از کتاب باغ آینه)