دانلود آهنگ مسافر از سامان

متن آهنگ مسافر از سامان

یه مسافر یه غریبه یه شبم بی پنجره

میروم با کوله باره سرگذشت و خاطره

خسته ام از خستگی هام خسته از این لحظه ها

گفتنی ها دارم اما بر نمی آرم صدا

قصه های منه غمگین اگه تلخه اگه شیرین

میروم تا واسه فردا بسازم دنیای رنگین

هر جا میرم لبا میگن یه غریبه اومده

نمیبینم هم صدایی اینم از بخت بده

من پر امید اما دلم در التهابه

میرم که تا به غربتم نوری بتابه

ای زندگی بیزارم از بیهوده بودن

میرم که تا پیدا کنم فردای روشن.

مرد سرگردانه دردم در سراب زندگانی

حاصلی جز غم ندیدم من ز دوران جوانی

من که میمیرم خدایا از غم هر روزه ی خود

شکوه ها دارم ز هستی با زبانه بی زبانی