متن آهنگ ناچاری از جمشید

میدونم از رو ناچاری منو تنها نمیذاری

برو عشقم تمومش کن تو تنهاییتو دوست داری

یا تو دوری از احساسم ، یا من درگیر وسواسم

نمیدونم چیه اما من این حس و نمیشناسم

تو مجبور نیستی دنیاتو بذاری پای قولاتو

بمونی از سر اجبار با هر کی که خوشِ با تو

قشنگه این فداکاری ، ولی نه از رو ناچاری

برو عشقم تمومش کن تو تنهاییتو دوست داری

♫♫♫♫

شاید از فکر تو کم کم به رویاهام برگردم

جدایی بهتر ازینه چه درمونده بشیم از هم

تو مجبور نیستی تا آخر ، با این عشق عذاب آور

بسازی و بشی عین ، آتیش زیر خاکستر

تو مجبور نیستی دنیاتو بذاری پای قولاتو

بمونی از سر اجبار با هر کی که خوشِ با تو

قشنگه این فداکاری ، ولی نه از رو ناچاری

برو عشقم تمومش کن تو تنهاییتو دوست داری

متن آهنگ ناچاری از جمشید

می دونم از رو ناچاری

منو تنها نمی ذاری

برو عشقم تمومش کن

تو تنهاییتو دوست داری

یا تو دوری از احساسم

یا من درگیر وسواسم

نمی دونم چیه اما

من این حسو نمی شناسم

شاید از فکر تو کم کم

به رویاهام برگردم

جدایی بهتر از اینه

که درمونده بشیم از هم

تو مجبور نیستی تا آخر

با این عشق عذاب آور

بسازی و بشی عین

آتیش زیر خاکستر

تو مجبور نیستی دنیاتو

بذاری پای قولات و

بمونی از سر اجبار

با هرکی که خوشه با تو

قشنگه این فداکاری

ولی نه از رو ناچاری

برو عشقم تمومش کن

تو تنهاییتو دوست داری

..

می دونم از رو ناچاری

منو تنها نمی ذاری

برو عشقم تمومش کن

تو تنهاییتو دوست داری

یا تو دوری از احساسم

یا من درگیر وسواسم

نمی دونم چیه اما

من این حسو نمی شناسم

شاید از فکر تو کم کم

به رویاهام برگردم

جدایی بهتر از اینه

که درمونده بشیم از هم

تو مجبور نیستی تا آخر

با این عشق عذاب آور

بسازی و بشی عین

آتیش زیر خاکستر

تو مجبور نیستی دنیاتو

بذاری پای قولات و

بمونی از سر اجبار

با هرکی که خوشه با تو

قشنگه این فداکاری

ولی نه از رو ناچاری

برو عشقم تمومش کن

تو تنهاییتو دوست داری