دانلود آهنگ نگار از علی سورنا
متن آهنگ نگار از علی سورنا
دو تا دستی که آرِنجت از آفتاب میزنه دَم
زانوهات رفیقِ چوَنَتَن نگار
یه ترسی از جهان به قَدرِ این جهان
همیشه یهو تِلوگیرِ توو گلوگاهِ گَلوش
شَک بلیطِ دیدن منظرست
یه عینک خاکستری نیازه
طلایِ آفتابو مثِ خاک کجایِ جهان یار کدوماست؟
بیارش
طبیعتو طبعیتت جنگ میکنن
وقتی سینه هات پیرهنتو تَنگ میکنن
هزارتا شاعر منتظرن قلم بزنن
توو پیچ و خمِ زلفت قدم بزنن
نفست نفسمو تنگ ، میکنه
حالِ بدت حالِ منو بد میکنه
تو پیدا ترین راهِ گُمراهیامی
تو اعتیادِ تَرکِ معتادیامی
اصلی ترین دلیلِ گُستاخیامی
زخم رو صورتِ جغرافیامی
تو بهترین نقاشِ نقشی نگار
رویِ تنِ جهان من پَخشی نگار
من هم شاعرم ، تو مخلوق من خالقم
زندگیِ تو توو دستِ قلم منه
نوشتمت أ دیشب پونزده ساله میگذره
که تو نوزاد بودی فراری دادمت از
شهری که کودک نداشت
مگه من خواستم ، آوردی منو
اووو تا کجا بُردی منو
تَبَر ، کوره ، سَر میوردی
میمُردی یه خانوم ازم درمیوردی
من چیم کمتر از سیندرلاست
چی میشد لِنگه یِ کفشم توو یه قَصرکی جا میموند
دستام با یه دستی توو قِصه یکی میشد
تو یه لِنگه از خودت جا گذاشتی سیندرلا
توو رویایِ کودکی بازی کن با سرما
چِش گذاشت دَر رو ، نمیدونمت
شاید بد خط نوشتمت نمیخوننت
دلیلِ خَلقِ تو پیچیدست واسه خودم
چه میدونم ، شاید تو یه طرحی از خودِ من
همین پیچیدگی باعث شده بیچونمت
قِصه یِ تو قِصه یِ خاکه
بهای لَگَد مال شدن امیدِ به گُله
میونِ این همه مُزده گونی بگیر که خوابن
یه عمرو راه رفتن رو پنجه هایِ پا نصیبته
کلی راه نصیبته ، یه خِش خِش برگ
مزاحم میتونه مرگ بشه
دلیلِ تنفرت از پاییز همینه
دلیل عشقت به شبِ تاریک همینه
تو اگه نَوَزی مُردی
قصه ی تو قصه یِ باده
تو اگه نَوَزی مُرد