دانلود آهنگ پنجاه از زمان نورانی
متن آهنگ پنجاه از زمان نورانی
پنجاه سالگی بازم قصه گوی زمین و زمان
داره سر رسید و ورق می زنه چه خوابا که دیده، ولی بی خیال
مهم اینه که حرف حق می زنه
من و باقیِ راه و یک بُقچه راز
تب و بی قراری و دلدادگیم اگه همدل هستی، تو هم دعوتی
به پنجاهمین فرصت زندگیم
من و این ترک های پیشونی و
یه چند تا رَفیق و کمی آبرو جهانی پر از خاطره پشت سر
جهانی پر از حادثه پیش رو
می خوام هر چی دارم بزارم وسط
یه رویای نازک شبیه حریر یه آواز شفاف ، مثل هوا
یه حس برشته تُو این زمهریر
یه احساس خاکستری و غریب
سفیدی مرموز هر تار مو و مردی که تو آینه میگه بهم
بگو با خودت چند چندی، بگو
میبینی تو دست زمان
دل کودکت یک شبه پیر شد ،نجنبی تنِ لحظه هاتو چُنان لمس کن
که فردا با گریه نگی: " دیر شد"
بیشتر عاشقه، به این دل، صد تا قسم می خورم
که از سن من یه وقتا زبونم نمی گرده خوب
ولی مردمک های من صادقه