دانلود آهنگ ۲۸ از شادی امینی
متن آهنگ 28 از شادی امینی
تهران و بوی ذرّت مکزیکی و غروب
تهران و چند خاطره ی افتضاح و خوب
تهران و خط ّ متروی تجریش تا جنوب
این شهر خسته را به شما می سپارمش
تهران ِ سکته کرده ی از هر دو پا فلج
تهران ِ وصله پینه شده با خطوط کج
تهران ِ تا همیشه ترافیک تا کرج
این شهر خسته را به شما می سپارمش
من روزهای خونی و پر التهاب را
من سطل های سوخته ی انقلاب را
بر سنگ فرش کهنه، بساط کتاب را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
من خشّ و خشّ ِ رفتگر از صبح زود را
سیگار بهمن و ریه ی غرق دود را
من هر که عاشقم شده بود و نبود را
بوسیدم و برای شما جا گذاشتم
بلوار پر درخت ولیعصر تا ونک
نوشابه های شیشه ای و تخمه و پفک
کابوس های هر شبه از درد مشترک
یک روز می رسد که فراموش می شوند
تنهایی ام نشسته میان اتاق ها
بر بیست و هشت سالگی ام جای داغ ها
گریه نمی کنم... همه ی اتفاق ها
یک روز می رسد که فراموش می شوند
-فاطمه اختصاری-